یکی از محققین درباره مهرداد بهار می نویسد: «بهار به فرهنگ ایر، بسیار دلبسته بود و آن را محترم می شمرد، اما بهار از نظریه پردازی شوونیستی کاملاً پر، می کرد و معتقد بود که فرهنگ ایر، درهم آمیخته و حاصل برخورد هند و ایر، است. فرهنگ ها، فرهنگ های محلی و اقوام همسایه در شرق و غرب ایران که قرن ها با یکدیگر در ارتباط بودند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، مهرداد بهار پنجمین فرزند محمدتقی بهار به نام «مالک الشعار» است که در 19 مهر 1308 به دنیا آمد و در 31 آبان 1373 در سن 65 سالگی درگذشت. . او در 21 سالگی پدرش را از دست داد.
حوزه اصلی پژوهش بهار اساطیر و ادیان ایر، است که در این زمینه به مب، هندواروپایی، تنوع ادیان و آیین های ایران باستان و تأثیر اساطیر و مذاهب بین النهرین بر برخی از آنها تأکید و توجه بیشتری دارد. از مهمترین آثار بهار میتوان به «فرهنگ بندهش»، «فرهنگ گزیدهای از زادسپرم»، «اسطورهشناسی ایر، و مقالاتی درباره فرهنگ ایران» و «ادیان آسیایی» و همچنین چند کتاب کودک اشاره کرد.
مهرداد بهار تحصیلات متوسطه خود را در مدرسه البرز تهران به پایان رساند و سپس در سال 1336 از دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات ،ی لیسانس گرفت. بهار از محضر پدرش مالک الشعار و در دانشگاه تهران از اساتید بزرگی چون ابراهیم بوردود و بدیع ا،مان فورزانفر. وی ضمن تحصیل در دانشگاه تهران در فعالیت های سیاسی دانشجویی نیز شرکت می کرد و با گروه های چپ همکاری می کرد. پس از 7 مرداد 1332 به دلیل فعالیت سیاسی در دوران دانشجویی به مدت دو سال زند، شد. پس از اخذ مدرک لیسانس، در فروردین 1338 به ،ستان رفت و در دانشکده مطالعات شرق و آفریقا دانشگاه لندن به تحصیل زبان، فرهنگ و تاریخ ایران پیش از اسلام پرداخت. پس از اخذ مدرک فوق لیسانس، دو سال در لندن به تحقیق و پژوهش برای پایان نامه دکتری خود پرداخت و سپس به ایران آمد و دکترای خود را در رشته زبان شناسی و زبان های باست، دانشگاه تهران به پایان رساند. پس از آن به تحقیق و تدریس در اساطیر، فرهنگ و زبانهای ایر، مرکزی پرداخت و با وجود بیماری طول، تا چند هفته پیش از مرگ به این کار ادامه داد.
بهار پس از بازگشت به ایران به تحقیق در متون کهن و نگارش لغت نامه های پهلوی-،ی در بنیاد فرهنگ ایران پرداخت. وی همچنین در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آثاری در زمینه تاریخ حماسی ایران نوشت و همزمان استاد مدعو دانشگاه تهران بود و به تدریس ،ی میانه و اساطیر می پرداخت.
محمد میرشکرایی در مدخلی درباره بهار در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی می نویسد: «بهار در تحقیقات و پژوهش های اسطوره ای و تاریخی، رویکردی تطبیقی و دیالکتیکی داشت و معتقد بود. بهار که فرهنگ و تاریخ ایران را باید به صورت تطبیقی با فرهنگ و تاریخ ملل دیگر بررسی کرد، بهویژه اقوام و مردمان بومی همسایه از نظریهپردازی شوونیستی به شدت پر، میکرد و معتقد بود که فرهنگ ایر، آمیخته است. حاصل برخورد فرهنگهای هند و ایر، با فرهنگهای بومی و اقوام همسایه در شرق و غرب ایران است که قرنها با یکدیگر در ارتباط بودهاند و در حقیقت بر یکدیگر تأثیر گذاشتهاند بررسی بهار در تمدن ایران باستان، روش تحقیق علمی نوینی را در اختیار محققان و پژوهشگران جامعه قرار داده است.
بهار به فرهنگ ایر، بسیار دلبسته بود و آن را محترم می شمرد، اما زیاده روی نمی کرد. از ویژگی های آثار علمی او صراحت در ارزیابی و نقد آثار خود و دیگران است. او خواننده را سردرگم نگذاشت، بلکه بدون هیچ کنایه ای صحبت کرد و برداشت و قضاوت خود را در مورد آثار نوشت. هنر منحصر به فرد او ایجاد انگیزه برای نوشتن مقاله، کتاب و حتی مجلات یا خلق ایده ای بود که بعداً مثمر ثمر و مفید باشد. »
ایرج افشار نویسنده و پژوهشگر ایر، در کتاب «نادرکاران: درگذشت رجال فرهنگی و ادبی» درباره او نوشته است.هرداد بهار متواضع و عالمی کامل بود. ی،ی جایی برای شک و تردید در مورد چیزی که پیدا کرده باقی می گذارد. این گفته متفکرانه او در مقدمه بندهشان حکایت روحیه علمی و روش علمی اوست: «از زم، که زبان و فرهنگ ایران پیش از اسلام را شروع کردم، با بنده نیز آشنا شدم و کتاب خواندم. مقدار قابل توجهی از آن در حضور استاد بود و از آن زمان که در تلاش برای تهیه پایان نامه دکتری خود بودم، پایان نامه دکتری پروفسور بیلی را نیز به طور کامل خواندم و آن را با ترجمه آنکلساریا مقایسه کردم. اما هنوز کاستی های زیادی در درک من از باندان وجود دارد. فرهنگ لغت بندهشان حاصل این دوره مبارزه با بنده و عدم درک درست آن است… اما غلبه بر این غرور ریشه دار آرزوی من بوده و همیشه از مبارزه با این ص،ه های ش،ت ناپذیر لذت برده ام. با این حال، با وجود کیفیت ترجمه، من در این مورد چندان مطمئن نیستم. هنوز هم اسامی و کلمات ناخوانا و جملاتی با ترجمه سوال برانگیز در این ترجمه وجود دارد که همه آنها را با اندک نکته یا شبهه مشخص کرده ام… در انجام ترجمه به سادگی و وضوح متن توجه کردم. تا جایی که می توانم ترجمه کنم. اما آیا می توان نثر شریفی چون نثر پهلوی را به زبان ساده ،ی امروز بازگرداند و آن واژه های زیبای ،ی را که فرهنگی غنی و بدیع را در خود دارد کنار گذاشت…»
در این مورد بیشتر بخو،د:
پسر ملک الشعر بحر از سایه سنگین پدر پریشان شد!
داستان سانسور اشعار بهار
انتهای پیام/
منبع: https://www.isna.ir/news/1403071008432/%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D9%84%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D9%85%D8%A7-%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B7-%D9%86%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF